نگاه خسته
بیا خورشید پنهانی بیا این دود را بردار
فضای سرد وبی روح و غبار آلود را بردار
من از این و ضع بیزارم بیا ای سبز نورانی
هوای کهنه و نمناک و ابر آلود را بردار
و از چشما نمان این حفره های خالی از امید
نگاه خسته و غمگین و درد آلود را بردار
غزل مانده است ازدارائیم ، بادست های خود
همین مقدار باقیمانده ی موجود را بردار
من از تکرار های سر به دیوارم گریزانم
بیا در صبح جمعه واژه ی بدرود رابردار
زهراآرین نژاد
نظرات شما عزیزان: